امروز اول مهر، ماه مدرسه است. من که شخصا اصلا دوست ندارم دوباره به دوران مدرسه برگردم. دانشگاه رو دوست دارم ولی مدرسه رو نه.
دلم واسه بچه هایی که مجبورن مدرسه برن واقعا میسوزه، متاسفانه مدارس ما هیچ جذابیتی ندارن و اکثر دانش آموزان بدون هیچ علاقه ای مدرسه میرن. یه دوست کلاس پنجمی دارم میگه: بازدردسر شروع شد.
*****
حالا یه خاطره از مدرسه بگم: دانش آموز که بودم تو هیچ درسی مشکل نداشتم تنها درسی که توش لنگ میزدم انشا بود. باورتون نمیشه اصلا هیچی به ذهنم نمی رسید که بنویسم. بخاطر همین همیشه انشا رو میذاشتم واسه آخرین لحظه، بعد هم نزدیک رفتن به مدرسه گریه میکردم که من انشا ننوشتم و بیچاره مامانم با سرعت نور واسم انشا می نوشت. فکر کنم تمام معلم های انشا دوران تحصیلم نوشته های مامانم رو دوست داشتن چون هر هفته منو واسه خوندن انشا صدا میزدن. یکی دوبار هم تصمیم گرفتم مزاحم مامانم نشم و از رو کتاب راهنمای انشا، انشا نوشتم، وقتی رفتم سر کلاس دیدم به به دو نفر دیگه هم انشاءشون کپی انشای منه، اولی رفت انشاء کپی شده رو خوند، دومی مجبور شد بگه انشا ننوشته، منم تمام زنگ انشا تو دلم صلوات می فرستادم که منو صدا نزنه، که خدارو شکر به خیر گذشت. این شد که تا پایان دوره دبیرستان شرمنده مامانم بودم.
موقع امتحان هم چون یکی از دو موضوع امتحان از موضاعات کار شده در طول سال بود مجبور بودم دفتر انشام رو حفظ کنم.
خدا رحم کرد دانشگاه انشا نداشتیم وگرنه مامانم اینجا من شهرستان چی می شد.
دلم واسه بچه هایی که مجبورن مدرسه برن واقعا میسوزه، متاسفانه مدارس ما هیچ جذابیتی ندارن و اکثر دانش آموزان بدون هیچ علاقه ای مدرسه میرن. یه دوست کلاس پنجمی دارم میگه: بازدردسر شروع شد.
*****
حالا یه خاطره از مدرسه بگم: دانش آموز که بودم تو هیچ درسی مشکل نداشتم تنها درسی که توش لنگ میزدم انشا بود. باورتون نمیشه اصلا هیچی به ذهنم نمی رسید که بنویسم. بخاطر همین همیشه انشا رو میذاشتم واسه آخرین لحظه، بعد هم نزدیک رفتن به مدرسه گریه میکردم که من انشا ننوشتم و بیچاره مامانم با سرعت نور واسم انشا می نوشت. فکر کنم تمام معلم های انشا دوران تحصیلم نوشته های مامانم رو دوست داشتن چون هر هفته منو واسه خوندن انشا صدا میزدن. یکی دوبار هم تصمیم گرفتم مزاحم مامانم نشم و از رو کتاب راهنمای انشا، انشا نوشتم، وقتی رفتم سر کلاس دیدم به به دو نفر دیگه هم انشاءشون کپی انشای منه، اولی رفت انشاء کپی شده رو خوند، دومی مجبور شد بگه انشا ننوشته، منم تمام زنگ انشا تو دلم صلوات می فرستادم که منو صدا نزنه، که خدارو شکر به خیر گذشت. این شد که تا پایان دوره دبیرستان شرمنده مامانم بودم.
موقع امتحان هم چون یکی از دو موضوع امتحان از موضاعات کار شده در طول سال بود مجبور بودم دفتر انشام رو حفظ کنم.
خدا رحم کرد دانشگاه انشا نداشتیم وگرنه مامانم اینجا من شهرستان چی می شد.
من ديكته ام ضعيف بود. بر عكس انشاء خوب مينوشتم.
پاسخ دادنحذفولي من امروز صبح خيلي هوس كردم برم مدرسه. انصافا بچه هاي اين دوره خيلي شكيلتر و زيبا تر ميرن مدرسه!!!
همه لباس فرم دارن و...
اون دوران هر كي يجور لباس ميپوشيد و بقول معروف شنبه يكشنبه لباس تنمون بود.
مخصوصا تو ناحيه ما (ناحيه يك) كه ملت يخورده ضعيفتر هم بودن.
يادش بخير
اتفاقا من به جز انشا همه درسام افتضاح بود. ولي نميدونم چي شد كه تهران مهندسي عمران قبولا شدم؟!:ي البته به بركت همين انشاي خوب الان تو ماهنامه تورگردان هيئت تحريريه ام.
پاسخ دادنحذفمنم واقعا دوست ندارم برگردم به اون دوران! اوج علافي و بي خاصيتي دقيقا همين ساعات مدرسه بود! انقدر استرس به بچه هاي ما امروز تو مدارس وارد ميشه كه بعد از سال هاي اوليه دانشگاه كه حدودا دارن وارد جامعه ميشن براي شروع هر كاري اول به تبعات بد اون كار فكر ميكنن! اين يه آسيب شناسي اساسي ميخواد! كو گوش شنوا؟؟
سلامممممممممم آذرجونم ... دیشب اینقده فکرت بودم
پاسخ دادنحذفهی میگفتم آخه این دختره کجاس ... چرانمیاد
چی شده آخه ... تااینکه امروزکامنتتو دیدم
دوران دبستان هم واسه ی خودش عالمی داشت
مخصوصا اذیت کردنای معلما ... ها ها ها
توهم که مثه من بهله انشاتویکی دیگه می نوشت
راستی درس چی میخونی دانشگاه
البته دوست نداری بگی اصراری نیستا
مستدام و شادکام باشی آذرجونم .. بوس بوس
be ghole ostad motenaferam az tahe del man az avale mehr
پاسخ دادنحذفمن مدرسه رو بيشتر دوست مي داشتم چون اون موقع ميشستم واسه خودم رويا بافي مي كردم كه يه روز مي رو كنسرواتوار و موسيقي مي خونم و ... ولي بعدش رفتم دانشگاه و شدم مهندس (آيكون بالا آوردن)
پاسخ دادنحذفولي تو مدرسه عربي براي من يه كابوش بود و بر عكس ادبيات و انشا كه ديگه نگو بهترين بود برام!!!
مجبور شدم قالبو عوض كنم :( .مثكه خراب شده بود و نظراتم باز نمي شد.اين قالبم كلي گشتم كه شبيه قبلي باشه!
اگه رنگيشو سراغ داري بگو كه عوضش كنمD:
سلام
پاسخ دادنحذفبابا انشاء که چیزی نیست من تو هر چی بی استعداد بودم تو انشا خدارو شکر مشکلی نداشتم