۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

And Winter Came...


* خیلی دلم واسه برف تنگ شده بود، حیف اونقدر نبارید که بشه برف بازی کرد.

** این چند روز هرچی فیلم دیدم همش زن و مرده در حال خیانت بهم دیگه بودن، چطور بعضیا میتونن اینقدر راحت خیانت کنن بعد خیلی طبیعی با پارتنرشون زندگی کنن؟

*** استاف بخش چند صفحه مقاله واسه ترجمه بهم داده الان هم اصلا قصدم اینترنت و آپدیت کردن نبود، فقط کامپیوتر رو روشن کردم تا سریعتر ترجمه کنم ولی دریغ از یک خط....

۷ نظر:

  1. اشکال نداره. حالا فرصت زیاده .. امسال از اون سالاس که انقدر برف بباره که اشمکون در بیاد

    پاسخ دادنحذف
  2. سلام آذر جان
    آره برف اش کم بود . ولی من خیلی لذت بردم. از پنجره ساختمون محل کارم ( روبه روی آپارتمانهای مرتفع) بارش برف رو تماشا کرم و چقدر لذت داشت.

    پاسخ دادنحذف
  3. *مباركه برف!
    **همينه كه هس! پس ميخواي خيانت كنن بعد برن با پارتنرشون زندگي نكنن!؟
    ***اتفاقا هروقت اساسي كار داري نوشتنت مياد! من خودم همه كارم پاي اين كوفتيه ولي دقيقا اوقاتي آپ ميكنم كه هزار و يك صفحه بايد تحويل بدم طي 2 ساعت!

    پاسخ دادنحذف
  4. خدا کنه پیش بینی دریمر درست از آب در بیاد:)

    من نه فقط توی فیلمها، توی زندگی واقعی هم جدیدا همش خیانت می بینم
    آدما راحت خودشون رو توجیه می کنن. خیلی راحت.

    پاسخ دادنحذف
  5. من بارونو بیشتر دوست دارم برف خیلی سرده.

    پاسخ دادنحذف
  6. نصب babylon توصيه مي شود!!!
    و اينكه تشريف ببريد كوه كلي برف اومده انقدر كه ميشه آدم برفي هم ساخت

    پاسخ دادنحذف
  7. می بینم که هوا دوباره گرم شده و خبری از برفیدن نیست
    به ترجمه تون برسید شما;)

    پاسخ دادنحذف