۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه

 

درست موقعی که تصمیم گرفتم خیلی جدی در مورد ادامه دوستی مون باهات صحبت کنم زنگ زدی و میگی موضوع رساله دکترات تائید نشده.اعصابم خورد میشه، همیشه همینطوره وقتی برای چیزی برنامه ریزی میکنم همه چیز بهم میریزه دو هفته است دارم برای صحبت با تو فکر میکنم حالا که همه چیز برای زدن حرف هام آماده است موضوع رساله ات پیش اومد. نمی تونم تو این شرایط پیشنهاد تموم کردن دوستی مون رو بدم، نمی تونم تو این شرایط تنهات بذارم، به جاش هر چی فحش بلدم تو دلم نثار مدیر گروه تون میکنم با این نظردادنش.

- سومین باره که به خاطر ترس، وقت دندانپزشکی ام رو کنسل میکنم.

۲ نظر: