گاهی وقتیکه یک مادر و بچه رو می بینم منم هوس بچه میکنم، دلم میخواد یه بچه داشته باشم.بعد یادم می افته چقدر بچه دار شدن سخته، چقدر بزرگ کردنش مشکله، چه مسولیتی داره و پشیمون میشم.
حتی فکر باردار بودن هم وحشتناکه، بارداری یعنی نه ماه از دست دادن خیلی از کارها و فعالیتهایی که دوست داری، یعنی حداقل سه ماه تهوع مداوم، نه ماه حداقل11 کیلو باراضافی رو حمل کردن، یعنی اینکه تو سه ماه آخر اجازه نداری به پشت بخوابی اینقدر به پهلو می خوابی که حس میکنی هرلحظه استخوان پهلوت پوستت رو سوراخ میکنه و بیرون میزنه، یعنی ماه ها بی خوابی، یعنی نه ماه فکر اینکه آیا بچه ات سالمه، اضطراب اینکه چرا جنین ات تکون نمی خوره، نصفه شب بیدار میشی می بینی تکون نمی خوره آروم شروع می کنی به گریه کردن به همسرت نگاه می کنی که بی خیال خوابیده بهش حسادت می کنی بعد از یک ساعت گریه و دعا کردن بچه یه تکون کوچولو به خودش میده خیالت راحت میشه و خدا رو شکر میکنی.
زایمان یعنی ساعتها تحمل سخت ترین درد، دردی که حس می کنی دارن بند بند بدن رو می کشن و از هم جدا میکنن.
ماه های اول تولدِ نوزاد از بی خواب و خستگی هلاک میشی یا دائم شیر میخوره یا بالا میاره نمی تونی ازش چشم برداری، یعنی گریه وقت و بی وقت بچه که همسر محترم که معمولا فقط درمرحله تولید بچه همکاری داشته غر میزنه که چرا ساکتش نمی کنی و دریغ از یک حمایت روانی .
همینطور که بچه بزرگ میشه بعنوان مادر از بخشی از علائق و فعالیت های خودت چشم پوشی میکنی و بیشتر وقتت رو برای بچه ات میذاری و با هر لبخندش تمام زحمت و رنجی رو که براش کشیدی رو فراموش میکنی.
اینها فقط بخش کوچکی از سختی های مراحل اول مادر شدنه، چیزایی که ما به آسونی فراموش میکنیم و هیچوقت هوای مادرمون رو نداریم و راحت دلش رو می شکنیم. مادر یعنی فدا شدن تدریجی یک انسان...
زایمان یعنی ساعتها تحمل سخت ترین درد، دردی که حس می کنی دارن بند بند بدن رو می کشن و از هم جدا میکنن.
ماه های اول تولدِ نوزاد از بی خواب و خستگی هلاک میشی یا دائم شیر میخوره یا بالا میاره نمی تونی ازش چشم برداری، یعنی گریه وقت و بی وقت بچه که همسر محترم که معمولا فقط درمرحله تولید بچه همکاری داشته غر میزنه که چرا ساکتش نمی کنی و دریغ از یک حمایت روانی .
همینطور که بچه بزرگ میشه بعنوان مادر از بخشی از علائق و فعالیت های خودت چشم پوشی میکنی و بیشتر وقتت رو برای بچه ات میذاری و با هر لبخندش تمام زحمت و رنجی رو که براش کشیدی رو فراموش میکنی.
اینها فقط بخش کوچکی از سختی های مراحل اول مادر شدنه، چیزایی که ما به آسونی فراموش میکنیم و هیچوقت هوای مادرمون رو نداریم و راحت دلش رو می شکنیم. مادر یعنی فدا شدن تدریجی یک انسان...

مادر یعنی تمام زندگی
پاسخ دادنحذفهر سال که از عمرم می گذره بیشتر به سختی های که مادرم کشیده تا من قد بکشم پی می برم
ولی حیف از زمانی که بچه یادش بره
توي اين واويلاي سبز ها و زرد ها و زور ها انقدر لطيف ومادرانه نوشتي كه براي چند دقيقه كلا يادم رفت ديروز پليس چطوري به مردم حمله ميكرد.
پاسخ دادنحذفمن که روز مادرو امسال اصلن متوجه نشدم ! مامان متوجه حال بدمون شده و بیچاره هیچوقت هم انتظاری نداره .
پاسخ دادنحذفمن مادر نشدم هنوز و مادرم!
پاسخ دادنحذفسلام
پاسخ دادنحذفخیلی ممنون عزیزم!
ایشاالله با دعای شماها!
آی گفتی......یعنی منتظر یه وقت اضافه ام که فقط برم و به خودم برسم و به علایق ام.
سلام من عاشق بچمممممممم
پاسخ دادنحذفوقتی بچه میبینمااااااااااا
واویلااااااااااااااااااااااااااااااا
خوبه خوب نوشتیییییییییییییییییییییییییییییی
به ماهم ی سری بزنننننننننن